مفسران معاصر و پیوند معنایی سوره‌های قرآن

پدیدآورسیدعباس صالحی

نشریهپژوهش‌های قرآنی

شماره نشریه57

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 995 بازدید
مفسران معاصر و پیوند معنایی سوره‌های قرآن

سید عباس صالحی

پیوند معنایی سوره‌های قرآن، در میان مفسران معاصر، از اقبال نسبی برخوردار بوده و هست. در زمره این مفسران، نامورانی چونان شیخ محمد عبده، رشید رضا، مراغی، صابونی، سید قطب، عزت دروزه، سعید حوّی، ثنوی، فراحی، اصلاحی، طباطبایی، جوادی آملی و ... را می‌توان مشاهده کرد.
عوامل گوناگونی در این رویکرد ـ که البته در پیشینه تفسیری بی‌سابقه نبود ـ تأثیر گذار بود: در میان این زمینه‌های ذهنی ـ اجتماعی، شاید نکات زیر برجسته می‌نماید:
*پراکنده نمایی قرآن، دستاویزی برای برخی مستشرقان بود ـ و هست ـ تا به اظهاراتی چونان فاقد تجانس، انسجام، و ... از قرآن یاد کنند و وجوه اعجاز بیانی کلام خداوند را با چالش مواجه سازند.
مفسران معاصر، که دغدغه پاسخ به شبهات نو را داشته و دارند، با پی‌گیری نظریه وحدت موضوعی در هر سوره، تلاش ورزیدند که هم در منظر نظری و هم در تطبیقات تفسیری، از موضوع و رویکرد واحد در هر سوره به دفاع برخیزند و با این موضع از سؤال و شبهه یاد شده پاسخ دهند.
*گرایش‌ها و رویکردهای نظام واره و سیستماتیک به قرآن، پایگاه دیگری برای نظریه وحدت موضوعی سوره‌های قرآن بود. این که معارف قرآن‌ ـ که در هزاران آیه گرد آمده‌اند ـ در یک نظم واره درونی قرار داشته، کهکشان معارف وحی، چونان حقایق هستی، در مدارهای مشخص حرکت می‌کنند. این مبنای اندیشگی، موجب پاره‌ای از رویکردهای تفسیری شد. از جمله می‌توان اقبال به نظریه وحدت موضوعی سوره‌های قرآن را اشارت داشت.
*تأکید بر بُعد هدایتی ـ تربیتی قرآن در دوره‌های معاصر تفسیری، از عوامل دیگر گرایش وحدت موضوعی سوره‌های قرآن بود. در تفاسیر معاصر، رویکرد نوسازی فردی ـ اجتماعی مشهود است. جهت‌گیری که بتواند «قرآن» را مبنای تعالی فرد مسلمان و شکوفایی تمدن اسلامی قرار دهد. در این نگرش، دریافت پیام‌های مشخص و هم مضمون از آیات وحی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. پیام‌هایی که بتوانند زیرساخت دگر سازی‌ها و نو آفرینی‌ها را شکل داده و سامان دهند. در دیدگاه مفسران معاصر با نظریه وحدت موضوعی در هر سوره، می‌توان بنیادها و پیکره این تمدن سازی را از منظر قرآن دریافت. چه اینکه با کشف اغراض سوره‌های قرآن، چشم انداز و افق نوسازی تمدنی (چه در فضای فردی و چه در ابعاد جمعی) تبیین و ترسیم خواهد گشت.
زمینه فوق، و موارد مشابه، موجی گسترده و کم سابقه در اعتقاد به نظریه وحدت موضوعی در سوره‌ای قرآن پدید آورد و آن را یکی از مؤلفه‌ای رویکرد تفسیری در تفاسیر معاصر قرار داد.
اهمیت این موضوع، این ضروت را پدید آورد که علاوه بر پرداخت نظری به موضوع ساختار وحدت گرایانه یا کثرت گرایانه سوره‌های قرآن، به چگونگی مواجهه مفسران معاصر با این موضوع پرداخته شود. و اینک در شماره دوم ویژه‌نامه «وحدت موضوعی سوره‌های قرآن» بخش اصلی مقالات به این مقوله اختصاص یافته است.
با مراجعه به تفاسیر معاصر، می‌توان به این نکته پی برد که مفسران یاد شده در فضای تفسیر و تطبیق این نظریه، با چالش‌های متعددی روبرو بوده‌اند. ابهام‌ها و پرسش‌هایی که گاه آنان را به عدول از نظریه کشانیده و یا آنان را به تخصیص و تأویل مجبور ساخته است. هر چند در مواردی هم با غفلت و تغافل از حاشیه نقدها و ابهامات گذر داشته‌اند.
در این نوشتار مختصر، بدون پرداخت تفصیلی و استنادی، به پاره‌ای از این نکات اشاراتی خواهیم داشت:

سوره‌های مکی ـ مدنی

از مباحث آشنا و دیرباز علوم قرآنی، تقسیم آیات وحی، به آیات مکی و مدنی است. تفسیر رائج و مقبول از آن، تفسیر زمانی (و نه مکانی) است. بدین معنا که آیات مکی، در آیات قبل از هجرت و آیات مدنی، در آیات پس از هجرت به کار می‌رود. دانشوران قرآنی، از دیرباز برای تفکیک آیات مکی و مدنی، معیارهایی را ارائه داشته‌اند. برخی، نص گرایانه به روایات منقول اعتماد ورزیده‌اند و سور مکی و مدنی را بر آن اساس تمایز بخشیده‌اند و برخی دیگر بر بنیادهای روش‌شناسانه به این تمییز و تمایز دست یازیده‌اند.
بخش وسیعی از مفسران معاصر، مبنای اخیر را پذیرفته‌اند. به نظر ایشان، روایات تعیین بخش به آیات مکی ـ مدنی قرآن، به واسطه تعارضات مضمونی واختلالات سندی قابلیت اتّکا را ندارند وتنها بایستی در افق قرائن درونی و بیرونی، به تشخیص زمان نزول پی برد.1
براساس این نگرش، قرائن و شواهدی برای تعیین زمان نزول ارائه داشتند. از جمله این که شاخصه مشترک سوره‌های مکی در قالب بیانی، ایجاز و گزیده‌گویی و نظم آهنگین در تعبیرات و جملات است. همچنین سوره‌های مکی در هویت معنایی، تفاوت روشنی با سوره‌ای مدنی دارند. دعوت به اصول و بنیادهای باور اسلامی با بیان انذار گویان و تبشیرگرا، از مشخصات معنایی سوره‌های مکی است و نیز نکاتی دیگر.
این مفروضات و مبادی، پرسش اساسی را در برابر باورمندان نظریه وحدت موضوعی سوره‌های قرآن می‌دهد که در سوره‌های ترکیبی، یعنی سوره‌هایی که در آن هم آیات مکی و هم آیات مدنی قرار دارد، با توجه به دو افق معنایی ـ که جزء قرائن تفکیک بخش آیات مکی از مدنی است ـ چگونه می‌توان به وحدت موضوعی در یک سوره ره‌یافت؟! مگر نه اینکه گذرهای زمانی، موجب شکل گیری گزاره‌های متمایز (و البته نه متعارض) با ادبیات متفاوت شده‌اند. پس چگونه می‌توان گزاره‌ای متمایز را، که در آفاق زمانی متفاوت نازل گشته‌اند، در یک افق معنایی قرار داد. و از موضوع واحد سخن گفت؟!
علامه طباطبایی، که از باور مندان به نظریه وحدت موضوعی سوره‌های قرآنند، در پاره‌ای از سوره‌های قرآن، با استفاده از قرائن درونی و بیرونی، به این نکته رو می‌آورند که سوره، ترکیبی از آیات مکی و مدنی است. به عنوان نمونه در سوره معارج تا آیه 21 سوره را مکی و پس از آن را تا پایان سوره مدنی می‌دانند. ایشان به این نکته استشهاد می‌ورزند که آیات (وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ*لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُوم) (معارج/٢٥-24) ناظر به زکات است و زکات در مدینه تشریع شده است. و وحدت سیاقی آیات قبل و بعد از آن، موجب می‌شود که از آیه 22 تا پایان سوره، مدنی محسوب شود.(طباطبایی،20/5)
مشابه این نکته با استدلال به قرائن و شواهد را در موارد دیگر نیز می‌توان یافت. از جمله: سوره دهر، که آیات ابتدایی تا آیه 22 را مدنی می‌دانند که در ضمن آن آیات نازل در شأن اهل بیت(ع): آمده است:(وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا)(دهر/٨) و آیات 23 تا پایان سوره را مکی می‌دانند. به دلیل مضامینی که با آیات مکی همخوان است:(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلا*فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ...)(دهر٢٤-23) بیانات و نکاتی که کاملاً با آیات مکی قرآن، همگرایی دارند. (طباطبایی، 20/120 و 135 و ...)
اما هم ایشان در ارائه موضوع از سوره‌های یادشده، یکسان برخورد نداشته‌اند. در سوره معارج، به رغم باور و استدلال به ترکیبی بودن سوره‌ از آیات مکی ـ مدنی، به این نکته تصریح می‌ورزند که سیاق سوره، کاشف از آن است که در باره «اوصاف روز قیامت» است.(طباطبایی، 20/5) این بیان، نشانگر آن است که ایشان در سوره معارج، به موضوع واحد در سوره التزام می‌ورزند، اما در سوره دهر، تعبیراتی دارند که از آن تعدد موضوع در دو افق زمانی بر می‌آید. ایشان سوره دهر را به 2 بخش معنایی تقسیم می‌کنند: بخش اول ـ که تا آیه 22 و نازل در مدینه است ـ ناظر به «خلقت و نعمات دنیوی ـ اخروی انسان» است و بخش دوم، (از آیه 23 به بعد که آیات مکی است) ناظر به « نزول قرآن و صبر استقامت پیامبر(ص)در مسیر وحی» است. (طباطبایی، 20/120)
از تعبیرات یاد شده در سوره دهر، می‌توان دریافت که ایشان، خواسته یا ناخواسته، با تغییر فضای زمانی نزول و محتوای گفتمانی آیات، به تعدد موضوع در سوره ره یافته‌اند. گرچه ایشان در ابتدای آیه 23، تلاش داشته‌اند که ارتباط معنایی بین آیه و آیه 22، برقرار سازند، اما این ارتباط جویی، در سطح همگرایی مضمونی بین دو بخش یاد شده، نبوده است.

سوره هاي طولاني قرآن

در طبقه‌بندي سوره‌هاي قرآن با عناويني چون سوره‌هاي طوال (شامل سوره‌هاي بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال) و سوره‌هاي مئين كه شماره آيات آن بيش از 100 آيه است (شامل سوره‌هاي هود، اسراء، نحل، كهف، شعراء، صافات) مواجه هستيم.
دست‌يابي به موضوع واحد در اين سوره‌هاي طولاني بس دشوار و آميخته با تكلّف بوده و هست. مفسران باورمند به وحدت موضوعي در اين سوره‌ها در عقبه‌اي سخت گرفتار آمده‌اند.
گذري به تعابير برخي از ناموران ياد شده در سوره بقره، نمايان‌گر اين «عقبه کؤود» است:
1. سعيد حوّي: سوره بقره از يك مقدمه (تا آيه 20 است كه اوصاف متقين، كافران و منافقان را بيان مي‌كند) و سه بخش تشكيل شده است. بخش نخست آيه 21 تا 167 و بخش دوم آيه 168 تا 207 و بخش سوم آيه 208 تا 284 است و آيات پاياني سوره بقره به عنوان خاتمه سوره تلقي مي‌شود. (سعيد حوّي1/61)
نويسنده، گرچه تلاش مي‌كند كه با ارائه اين طبقه‌بندي سوره بقره را چونان كتاب مدون برخوردار از مقدمه، فصول و خاتمه قرار دهد، اما اولاً بين اين 5 بخش، ارتباطي برقرار نمي‌كند. و ثانياً در طبقه‌بندي موضوعي بخش‌هاي سه گانه (آيات 21 تا 284)گرفتار پراكندگي و تشتت موضوعي است. به عنوان نمونه، آنچه نويسنده محترم در شاكله موضوعي بخش دوم (آيات 168-207) بيان داشته‌اند چنين است:
«بخش دوم، تأكيد به موضوع تقوا دارد... سپس مفهوم شكر و راه‌هاي آن را تعميق مي‌بخشد. بخش دوم سوره، پايان نمي‌يابد مگر اين كه موضوع تقوا، عبادت، شكر، صراط مستقيم (و نيز موضوع انحراف از صراط مستقيم و رويكردهاي منحرفان) شفاف و آشكار مي‌شود و در بين اين موضوعات، در مورد اركان اسلام كلام تكميل مي‌شود: ايمان، زكات، روزه، حج. در نتيجه بستر دروني، قلبي و عقلي براي حركت در مسير اسلام تجهيز و آماده مي‌شود. (همان1/64)
خواننده در قالب اين ادبيات و مفاهيم، در نمی‌يابد كه بالأخره موضوع بخش دوم سوره بقره چيست ؟! تقوا، شكر، صراط مستقيم، اركان اسلام و...
2. ابن عاشور: او در ابتداي سوره، تصريح مي‌كند كه جهات معنايي سوره بسيار متنوع و گسترده‌اند و سوره بقره چندان اغراض گوناگون را در بردارد که مصداق لقب «خيمه قرآن» گرديده است. بنابراين نمي‌توان با گمان زني، محتويات آن را احصاء كرد.(ابن عاشور1/200)
ابن عاشور، پس ازاين مقدمه اظهار مي‌دارد:
«اغراض اصلي سوره را مي‌توان در2 بخش خلاصه كرد: بخش نخست برتري اسلام بر اديان پيشين. و بخش دوم تبيين احكام شريعت اسلام براي اصلاح جامعه انساني (همان/201)
همان‌گونه كه روشن مي‌نمايد اولاً مفسر، با مقدمه ياد شده، مي‌كوشد دشواري دست‌يابي به موضوع و غرض همگرا را تبيين سازد. و ثانياً در نهايت با طرح اغراض اصلي ‌‌‌[معظم اغراض...] اشارت به آن دارد كه اغراض ديگر در سوره وجود دارد. ثالثاً نه به يك موضوع و غرض بلكه به دو موضوع ره مي‌پويد. و رابعاً هر دو موضوع، آن قدر كلي و انتزاعي‌اند كه چندان شاكله‌اي براي تعريف و تمايز سوره بقره نمي‌توانند باشند.
3. علامه طباطبايي: ايشان در آغاز سوره فرموده‌اند كه بخش اصلي سوره، از هدف واحد در سوره خبرمی‌دهد. اين كه عبادت خداوند، اقتضاي آن دارد كه انسان، به تمامي آنچه پيامبران نازل مي‌كنند، ايمان بيابد و ميان پيامبران، فرق نگذارد. سپس طرد كافران و منافقان و سرزنش اهل كتاب شده است، بواسطه بدعت‌هاي كه در دين خدا پديد آوردند و سپس به بيان برخي از احكام می‌پردازدچونان تغيير قبله، احكام حج، ارث، روزه و... (طباطبايي1/43)
با دقت در تعبيرات ايشان، روشن می‌شود كه ايشان سوره بقره را داراي غرض واحد تلقي نكرده‌اند بلكه تعبير فرموده‌اند: «ان معظمها تنبئي عن غايه واحده.»
همچنين مطالبي را كه به عنوان غرض اصلي سوره بيان داشته‌اند، از گسست مضموني برخوردار است. در حقيقت عبارات ايشان، به گونه‌اي است كه گويا سوره 3 غرض دارد: 1- ايمان به پيام آوران وحي 2- طرد مخالفان و بدعت گزاران 3- بيان برخي از احكام فقهي.
شاگرد نامور ايشان، حضرت آيت الله جوادي آملي، با الهام از سخنان علامه طباطبايي، به تقريري رو آورده‌اند كه شائبه اين گسست را به حداقل برساند. ايشان در ابتداي سوره، اظهار می‌دارند:
«هدف واحدي كه می‌توان از مباحث متنوع اين سوره انتزاع كرد اين است كه مقتضاي بندگي خداي سبحان، ايمان به همه پيامبران و همه كتابهاي آسماني است و بر اين اساس، كافران و منافقان را بر أثر نداشتن ايمان مذمت می‌كند و اهل كتاب را به خاطر بدعت‌هايشان... ملامت می‌كند و احكامي را كه ايمان به آنها مقتضاي اسلام است بيان می‌كند. (جوادي آملي1/33)
حضرت آيت الله جوادي آملي، انسجام صدر و ذيل آيات سوره بقره را شايد بر ادعاي فوق قرار می‌دهند. بيان موجز ايشان، با فرض پذيرش اين مدعاست كه اولاً صدر و ذيل سوره‌ها، بيانگر موضوع سوره‌اند. و ثانياً در سوره بقره، مفاد صدر و ذيل سوره، ايمان به پيامبران و كتابهاي آسماني است. علاوه آنكه بخش وسيعي از آيات سوره بقره، كه متضمن احكام فقهي است، با تعبيری تكلّف آميز و نه چندان روشن (احكامي را كه ايمان...) با موضوع سوره پيوند يافته‌اند.

سوره‌هاي مشترك در مضمون

پاره اي از سوره‌هاي قرآن، مضامین بسيار همگرا دارند. به عنوان نمونه به سه سوره شعراء، نمل، قصص(سوره هاي28-26قرآن) اشارت داشت، بخش اصلي آيات هر سه سوره در مورد داستان پيامبران‌اند.
در مورد اين سه سوره، به ديدگاه‌هاي مفسران ياد شده در بخش پيشين، اشارت می‌كنيم:
1. ابن عاشور، غرض سوره شعراء را تاكيد بر والا مرتبگي و اعجاز قرآن و تقويت روحي پيامبر در برابر مشكلات می‌داند. (ابن عاشور19/107)
در هدف سوره نمل، نيز اظهار می‌كند كه مهم‌ترين غرض سوره بيان اعجاز قرآن و تبيين جايگاه آن است (همان/216)
همچنين در هدف يابي سوره قصص می‌نويسد:
«اين سوره مشتمل بر تبيين علو مرتبت قرآن و تعريض به مشركان سخنور است كه از همانند آوري قرآن ـ هر چند يك سوره ـ ناتوانند. و پايان سوره، در تقويت روحي پيامبر است.» (همان 20/6-7)
همان‌گونه كه می‌نگريد مفسر معاصر، نتوانسته است بين سه سوره همگرا، تفاوت روشن مضموني بيابد و در نتيجه تقريباً موضوع واحدي براي هر سه سوره ارائه می‌كند. اين نكته، طبعاً اين پرسش را پديد می‌آورد كه نظريه وحدت موضوعي در هر سوره، متكي بر آن است كه هر سوره، با موضوع و هدفي خاص، از سوره‌هاي ديگر متمايز شوند. و اصولاً از مبادي نظري آن ديدگاه، تفكيك آيات هر سوره از سوره‌هاي ديگر است كه چون به استناد وحي رخ داده، طبعاً بايستي جهت و يا موضوع متمايز، به تفكيك آيات يك سوره از سوره‌هاي ديگر انجاميده باشد.
حال چگونه، این مبناي نظري را با اشتراك موضوع در چند سوره می‌توان پذيرفت؟
2. سعيد حوّي در ابتداي هرسه سوره، اظهار می‌دارد كه اين سه سوره كه هر سه، با «طاء» آغاز می‌شوند (طسم، طس، طسم) مطالب آن در يك دريا می‌ريزند و از يك محور سخن می‌گويند. (سعيدحوّي 7/3897)
سپس مفسر ياد شده، 3 محور براي سوره‌هاي سه گانه مطرح می‌كند:
بيان اعجاز قرآن، ذكر نمونه‌هاي از پيامبران و در آخرين حلقه آن، نبوت پيامبرخاتم(ص)و ارائه معارف بلند از اسلام در بخش‌هاي گوناگون زندگي (همان/3898)
مطلب فوق، تصريح روشني است بر موضوعات همگرا در چند سوره مستقل. نكته‌اي كه در تعارض آشكار با نظريه وحدت موضوعي سوره‌ها قرار می‌گيرد. نظريه‌اي كه می‌كوشد با ارائه موضوعي متمايز در هرسوره، به وحدت بخشي آيات يك سوره و تمايزيابي آن با سوره‌هاي ديگر دست يابد.
علاوه اين كه محورهاي سه گانه ياد شده، عملاً به تعدد اغراض در يك سوره (و نه وحدت موضوعي) ره می‌يابند.
3. علامه طباطبايي در آغاز سوره شعراء اظهار می‌كنند كه هدف سوره، تقويت روحي پيامبر(ص)در برابر تكذيب مشركان بود. تكذيب‌هايی كه با توهين‌هايی چون مجنون، شاعر، و... می‌آميخت. خداوند، پيامبررا تقويت روحي و مخالفان را با نقل داستان پيامبراني چون نوح، ابراهيم، موسي، و...تهديد می‌كند. ( طباطبايي،15/249)
و در ابتداي سوره نمل بيان می‌كنند كه غرض سوره، بشارت و انذار است كه به داستان پيامبران استشهاد شده است. (همان/339)
و بالأخره در سوره قصص، اظهار می‌كنند كه غرض سوره، وعده به مؤمنان در مكه است كه در آن گروهي اندك تحت فشار فرعونيان قريش بودند و اين وعده، با ذكر قصه موسي و فرعون، و نيز داستان قارون و... همراه می‌شود. (همان،16/6)
با ملاحظه تعابير ايشان، روشن می‌شود كه گرچه ايشان ظاهراً تعابيري متفاوت را برمی‌گزينند، اما روح و جوهره آن چندان تفاوتي ندارد. تعابيري چون: تقويت روحيه پيامبر(ص)، بشارت و انذار، وعده به مؤمنان در برابر مشكلات و فشارهاي مشركان، گرچه ظاهراً عباراتي متمايزند، اما كاملاً روشن می‌نمايد كه از يك حقيقت سخن می‌گويند: اين كه خداوند، خواسته است با ذكر داستان پيامبران پيشين و احوال ايشان، به تقويت روحي پيامبر(ص)و مؤمنان بپردازد و مخالفان ايشان را انذار و تهديد كند.
***
موارد ياد شده، نمونه‌هاي از صعوبت تطبيق نظريه وحدت موضوعي سوره‌هاي قرآن است. مفسران معاصر، با تمامي همّت كه در فرايند كشف و ارائه موضوع واحد در سوره‌ها داشتند، اما با اغلاق‌ها و ابهام‌ها و تعارض‌هاي گوناگون درگير شدند . البته همان‌گونه كه در سرمقاله شماره پيشين اشارت شد، اين‌گونه معضلات تطبيقي، گرچه نشان می‌دهد كه نظريه ياد شده چندان روان و آسان ياب نيست، اما نمی‌تواند مهر بطلان براين ديدگاه باشد. اين نظريه در سير تكاملي و تكميلي خود می‌تواند گام به گام بر ابهامات فائق آيد و در مواجهه فهم آدمي با كتاب آسماني مؤثر افتد.

منابع و مآخذ:

1. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم، قم، 1417ق.
2. حوّی، سعید؛ الأساس فی التفسیر،
3. ابن عاشور،‌ محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر
4. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، انتشارات اسراء، 1386ش.


پی نوشت‌:

1- (به عنوان نمونه: طباطبایی، قرآن در اسلام، 186 و نیز: همو: المیزان، 13/342 و 12/299)

مقالات مشابه

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

ارتباط ذیل آیات با محتوای جملات در آیات سوره‌ آل عمران

نام نشریهقرآن در آینه پژوهش

نام نویسندهکریم علی‌محمدی, سمیه میرزایی

رويکرد ساختارشناسانه به سوره کهف

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, مرضیه ذاکری

اعتبارسنجی رهیافت‌های کشف استدلالی غرض سوره‌های قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, محمد خامه‌گر, محمدعلی رضایی کرمانی

وجوه تناسب در واحد منسجم سوره

نام نشریهحسنا

نام نویسندهکاظم قاضی‌زاده, علیرضا محمدپور گرجی